بررسی اثر تغییرات نرخ بهره آمریکا بر بازارهای نو ظهور دنیا
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، امیرعباس زینت بخش با ارایه مطلبی با عنوان ادامه بلا تکلیفی بازارهای نوظهور ، اثر تغییرات نرخ بهره آمریکا بر بازارهای نو ظهور دنیا را بررسی کرد.
پس از ماه ها انتظار، بانک مرکزی آمریکا و یا فدرال رزرو در نشست دو روزه سیاست گذاری که در روز چهارشنبه هفته قبل یعنی 17 سپتامبر برگزار کرد، تصمیم به حفظ وضع موجود گرفته و این نشست بدون تغییر در نرخ بهره (که نزدیک به صفر درصد است ) خاتمه یافت. ادامه وضع موجود به معنی عدم اطمینان ، نرخ تورم و رشد پایین و بی ثباتی در بازارهای نوظهور تلقی می شود و می توان یکی از عوامل عملکرد ضعیف بازارهای نو ظهور را به بلا تکلیفی درباره نرخ بهره بانک مرکزی آمریکا نسبت داد.
درگیری بازارهای نوظهور با یک سیکل شوم
به عقیده برخی صاحب نظران،بازارهای نوظهور درگیر یک سیکل شوم خروج سرمایه، تضعیف پول رایج، و نقدینگی با نرخ بهره بالا که منجر به کاهش رشد این بازارها شده ،هستند. رشد پایین و رکود، تبدیل به عاملی جهت تسریع خروج سرمایه از این بازارها و تشدید لوپ رشد منفی شده است.
نا گفته نماند که از نگاه سرمایه گذاران عمدتا بازارهای توسعه یافته، با توجه به اینکه شرایط یک سال اخیر منجر به پایین رفتن نرخ P/E بازارهای نوظهور گشته، به استثنای چین که جهت تشویق تولید و تحقق رشد اقتصادی نرخ بهره را کاهش داده و افزایش نرخ P/E (قیمت به درآمد) بازار سهام آن شده، سرمایه گذاری در این بازارها یک فرصت به حساب می آید.
تاثیر افزایش نرخ بهره آمریکا بر بازارهای نوظهور
به طور کلی بانک های مرکزی برای محقق کردن رشد اقتصادی و بیرون آوردن اقتصاد از رکود (به شرطی که رکود همراه با تورم نباشد) با عرضه پول بیشتر و پایین آوردن نرخ بهره، به تشویق بنگاه ها و موسسات تولیدی – صنعتی برای اخذ تسهیلات و سرمایه گذاری و تولید می پردازند: M↑→i↓→I↑→Y↑ (M :عرضه پول، i : نرخ بهره، I: سرمایه گذاری، :Y تولید)
عکس این سناریو زمانی است که رشد اقتصادی محقق شده و ادامه سیاست های انبساط پولی منجر به ایجاد بحران و مشکلاتی نظیر کاهش ارزش پول رایج در مقابل ارز شرکای تجاری می شود. اما انجام این کار به دلیل عواقب آن در بازار آمریکا و جهان و واکنش سریع بازار، آنرا با چالش های جدی روبرو کرده که به حساسیت موضوع می افزاید.
پدیده Taper Tantrum
به عنوان نمونه دو سال پیش در تابستان 2013 زمانی که فدرال رزرو تصمیم به توقف تدریجی برنامه خرید اوراق قرضه دولتی (تسهیل کمی) Q3 خود گرفت (Tapering)، و خبر آن اعلام شد، سرمایه گذاران وحشت زده از ورود بازار به رکودی دیگر و از دست دادن سرمایه خود، شروع به فروش سهام و اوراق قرضه کردند که نتیجه آن افزایش ناگهانی نرخ بازده(Yield) اوراق قرضه ( توضیح تکمیلی در پیوست) و فرو ریختن شاخص ها بود.
برای مثال شاخص داوجونز ( Dow Jones ) اواخر ماه های ژوئن و اوت همان سال به ترتیب 5 و 6 درصد ریزش کرد. این ماجرا به Taper Tantrum و یا واکنش هیجانی همراه با خشم بازار نسبت به سیاست فدرال رزرو برای توقف تسهیل کمی معروف شد.
خبر مثبت با کاهش عرضه پول و افزایش بهره آمریکا
به هر صورت اگر بانک مرکزی آمریکا طی ماه های آینده تصمیم به کاهش عرضه پول و افزایش نرخ بهره بگیرد که نتیجه آن کاهش سرمایه گذاری داخلی و تولید خواهد بود: M↓→i↑→I↓→Y↓، می تواند برای بازارهای نو ظهور خصوصا آنهایی که روابط صادراتی با آمریکا دارند خبر مثبتی تلقی شود.
دلیل آن به جهت این است که اقتصاد سرِپا و قدرتمند، دارای پول قدرتمندتر و نیازمند واردات کالاها و مواد اولیه بیشتر بوده که برای اقتصاد های نوظهور به معنی تولید و صادرات بیشتر و رشد فزاینده اقتصادی است. (واحد پولی ضعیف برای یک اقتصاد نوظهورِ صادر کننده ، به معنی ارزانتر بودن قیمت جنس صادراتی نسبت به قیمت آن در بازار آمریکا بوده که این خود یک مشوق جهت کسب دلار قدرتمند است.) بازارهای سهام نیز به تبع رشد و رونق کار و کسب ها، شاهد رشد قیمت خواهند بود.
سخن آخر اینکه تاکنون بازار مالی و اقتصاد ایران به دلیل جدا بودن از بازارهای مالی بین المللی به صورت مستقیم تحت تاثیر طوفان های مالی جهانی و تغییرات نرخ بهره در بانک های مرکزی دیگر اقتصادها نبوده است. پس از ادغام با بازارهای بین المللی خصوصا اقتصادهایی که شریک تجاری ایران هستند و یا آنهایی که قرار است در زمره این شرکا باشند، در کنار فرصت های فراوان، مسلما شاهد چالش های بیشتری پیش روی ایران به عنوان یکی از مهمترین اقتصاد های نوظهور بین المللی آینده خواهیم بود.
به طور کلی میان نرخ بهره بانکی و نرخ بازده اوراق قرضه و قیمت اوراق قرضه به ترتیب نسبت مستقیم وعکس برقرار است. فرض کنید شخصی در اوراق قرضه با کوپن صفر (Zero Coupon) سرمایه گذاری کرده است. هر گواهی با قیمت 950 دلار معامله شده و در سر رسید 1000 دلار به فروش می رسد. در این میان سرمایه گذار 5.26% سود کسب می کند. حال فرض کنید بانک مرکزی نرخ بهره را به 10% می رساند و اوراق جدید قرضه سود 10% برای سرمایه گذاران حاصل می کند. مسلما هیچ سرمایه گذاری اوراق با سود 5.26% را نگه نمی دارد. برای جلب نظر سرمایه گذاران، دولت باید با بالابردن کوپن تا 10% از آشفتگی در بازار جلوگیری کند. در این صورت قیمت اوراق را به 909 دلار کاهش می دهد.